ذوق وصلت به هيچ جان نرسد
شاعر : عطار
شرح رويت به هر زبان نرسد | | ذوق وصلت به هيچ جان نرسد | دست موري به آسمان نرسد | | سر زلفت به دست چون آرم | سر يک موي امتحان نرسد | | با سر زلفت تو دو عالم را | تا که کار دلم به جان نرسد | | نرسد بوي زلف تو به دلم | عمرها گردد و بدان نرسد | | ماه خواهد که چون رخ تو بود | هيچکس را خط امان نرسد | | پيش خطت که رايج است به خون | هيچ طوطي شکرفشان نرسد | | تا قيامت چو طوطي خط تو | تا نميرد ز خود نشان نرسد | | عقل را زاب زندگاني تو | هر دو کونت فرا ميان نرسد | | گرچه کس نيست چو تو موي ميان | بيش گردي به کاروان نرسد | | کاروان تواند خلق و ز تو | که نظير تو در جهان نرسد | | برسد صد هزار باره جهان | به چو من کس به رايگان نرسد | | وصل تو چون به جان نمييابند | هيچ کس را از او امان نرسد | | آتش عشق تو چو شعله زند | هر که را در رهت زيان نرسد | | تا ابد دل ز سود برگيرد | که مرا چون تو ميهمان نرسد | | کردهام دل کباب و اشک شراب | برسد جان و آن زمان نرسد | | آن زمان کت به جان بخواهم جست | هيچ گوينده را بيان نرسد | | تا که عطار را بيان تو هست | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}